روزی نامه

وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت...

روزی نامه

وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت...

راس امور

کار بیهوده نمی کنه این آقا. این رو مطمئن هستم. دلیلی پشت کاراش هست.

.

.

.

پ.ن: لطفاً قبل از فحش دادن ، کمی تکان دهید !

وصایا الاِم جی

پس نوشت : اصولاً بعضی اوقات ، همونه همیشگی نبودن بهتر از همونطوری باقی موندن هست.


این رو نه امروز و دیروز که سال ها است در نوع رفتار و پیرایش و نگارش زندگیم رعایت می کنم. 


گاهی تصور می کنم شاید بهتر باشه نه اونطوری باشم که خیلی ها متصور هستن و به خیلی از دوستای خوبم هم توصیه می کنم ، منش و روش زندگیشون رو متفاوت از قاعده های سفت و سخت و محکم معمول پیش ببرن.

.

.

پ.ن: خود واقعی بودن ، یه تجربه شیرین اما نایابه !

وَللَـه که بی تو شهر، خود را حبس می‌کرد

رفتی...


لَقَد...


ماندم ...


خَلَقنا...


فی کبد را ...


از بر شدم ...


تا رنج انسان را ببینی...

.

.

.

پ.ن : سوره بلد آیه چهار

یه مرد بود ، یه مرد

ننه علی مُرد


ننه ی علی مُرد


پی نوشت : مادر شهید بود ، از اون مادرای واقعی 



ما اینطور آدمایی هستیم

این همسایه روبرویی یه زن و شوهر جوونن ، خیلی شادن ، عاشقن به معنای واقعی.

تا حالا زوج اینجوری خوشبخت ندیدم.


مثلن صب که از خواب بیدار میشن ، اول یه سِری دنبال‌بازی می‌کنن عین بچه ها ! بعد پسره آماده میشه بره سرکار ، درو باز میکنه، کلاه کاسکت رو سرشه ، لقمه‌ی نون و کره‌شم دستشه .

دختره میاد تا دم در، بازم میگن و می‌خندن.


یا یه وختایی صدای دختره میاد تو راهرو ، جیغ می‌کشه که : صـــبر کن منــــــــــــــــم بیــــــــــام. بعد میپره ترک موتور و میرن.


همسایه‌های دیگه میگن اینا چرا اینقدر خل و چلن؟
ولی من میگم عاشقن . عین تو فیلما .


دلم می‌خواد یه روز بهشون بگم سلام خوشبختا.بعد به مرده بگم رفیق ، الله وکیلی تا تهش همینطوری باش. همینطوری مرد بمون

چشم به هم زدن ، آغاز شد

اولین حرکت : نیم دست از جلو نظام


اولین حرف: خر بیا ، آدم برو


اولین نکته : تنبیه برای همه ،پاداش برای یک نفر


اولین غذا : کوفت هم نمی دیم بهتون روز اول

.

.

.

.

پ.ن :اولین های روز اول آموزشی.