اصن ما همه چیزمون اینطوریه؛ مثلاً یکیش من.
آقا داداش دستمون رو گرفت برد استادیوم ، بعد دیدیم دو تا تیم با هم بازی دارن که یکیشون آبی پوشیده و یکیشون آبی خیلی کمرنگ. بعد جا گیر نیاوردیم و رفتیم وسط اونایی نشستیم که طرفدار آبی بودن. خلاصه الان بیست و یک ساله که استقلالی هستم.
.
.
.
.
.
پ.ن: این که فوتبال بود. ما همه چیزمون اینطوریه جمیعاً
یعنی من داغونه این معیارهای انتخاب شمام جمیعا
جمیعاً مسلمون شناسنامه ای هستیم هممون کل یوم